پرهای زمزمه

پرهای زمزمه

 

مانده تا برف زمین اب شود

مانده تا بسته شود اینهمه نیلوفر وارونه چتر

ناتمام است درخت

زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد

.

.

مانده تا سینی ما پر شود از صحبت سنبوسه و عید

در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد

و نه اواز پری می رسد از روزن منظومه برف

تشنه زمزمه ام

.

.

پس چه باید بکنم

من که در لخت ترین موسم بی چلچله سال

تشنه زمزمه ام

بهتر انست که بر خیزم

رنگ را بر دارم

روی تنها یی خود نقش مرغی بکشم.........