دخترطلائی

حرفهای خودمونی

دخترطلائی

حرفهای خودمونی

روی خاک

روی خاک

 

هرگز ارزو نکردم

یک ستاره در سراب اسمان  شوم

یا چو روح برگزیدگان

همنشین خامش فرشتگان شوم

هرگز از زمین جدا نبودم

 

روی خاک ایستاده ام

با تنم که مثل ساقه گیاه

باد و افتاب و اب را

می مکد که زندگی کند

 

بارور ز میل

بارور ز درد

روی خاک ایستاده ام

تا ستاره ها ستایشم کنند

تا نسیمها نوازشم کنند

 

از دریچه ام نگاه میکنم

جز طنین یک ترانه نیستم

جاودانه نیستم

 

جز طنین یک ترانه جستجو نمی کنم

در فغان لذتی که پاکتر

از سکوت ساده غمیست

اشیانه جستجو نمی کنم

در تنی که شبنمیست

روی زنبق تنم

 

بر جدار کلبه ام که زندگیست

با خط سیاه عشق

یادگارها کشیده اند

مردمان هرگز :

قلب تیر خورده

شمع واژگون

نقطه های ساکت پریده رنگ

بر حروف در هم جنون

 

هر لبی که بر لبم رسید

یک ستاره نطفه بست

در شبم که مینشست

روی رود یادگارها

 پس چرا ستاره ارزو کنم ؟

 

 

این ترانه منست

-دلپذیر دلنشین

پیش از این نبوده بیش از این

نظرات 5 + ارسال نظر
ژ یگولو پنج‌شنبه 28 دی 1385 ساعت 02:43 ق.ظ

سلام سمیرا جان...

انگاری منم اولم نه ؟؟؟

از درد داره کلم کنده میشه احساس میکنم...

مث همیشه شعر قشنگیو نوشتی اینجا...دلنشین...

خوش باشی عزیز...فعلا...

ژ یگولو پنج‌شنبه 28 دی 1385 ساعت 03:11 ق.ظ

اگه خودم میدونستم که چرا نمیرم درستش کنم که خوب بود که اخه...

واقعا نمیدونم...

کارم که زیاد هست...بیکارم ولی کار بیخودی زیاد دورم رو همه...
صبح بشه دیگه میرم...بد جور درد کشیدم اخه شبی...

راستی ممنون..ادت کردم با اجازه...فعلا...

فرزاد پنج‌شنبه 28 دی 1385 ساعت 10:41 ب.ظ http://petti.blogsky.com

سلام سمیرا جان
طعنه میزنی؟
بابا سرم حسابی شلوغه
ببخشید تو رو خدا
شعرت خیلی قشنگه
همیشه موفق باشی

حسین جمعه 29 دی 1385 ساعت 01:00 ق.ظ http://silentsong.tk/

سلام. منظوزتو نفهمیدم کاش یکم از نقطه چین کمتر استفاده کنی. موفق باشی اگه هم دوست داشتی بهم بگو منظورت چی بود خوب؟ فعلا

س ا م تنها سه‌شنبه 7 فروردین 1386 ساعت 03:15 ب.ظ http://www.mimira,-barat.blogsky.com

salam khobi golam
omidvaram sale khobidashte bashi hamin jori ham to zendegit ya ali aziz

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد